The Fact About بختک That No One Is Suggesting

The Fact About بختک That No One Is Suggesting

Blog Article

این حالت معمولاً موقتی است و به مرور زمان از بین می‌رود.

تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که مدام بسم الله تکرار کنم تو دلم.چون کاملا حس میکنم که نمیتونم لب هام رو تکون بدم فکم انگار قفل میکنه.از بس که ترسناکه به خودم حق میدم فکرم بره سمت این چیزا..

معمولاً ناشی از استرس، الگوی نامنظم خواب، یا مصرف مواد مخدر است.

!! پی نوشت این تجربیات اینارم بگم ، خیلی بد خوابم ! وقتی مسافرت میرم یا خارج از خونه میخوابم از قرص خواب اور استفاده میکنم چون ممکن نیست بتونم بخوابم ، گاها روزی سه چهارتا سیگار اونم شبا میکشم ، الکل مصرف نمیکنم ولی چایی زیاد میخورم استرس زیاد دارم ( بیکاری و مسائل روز که همه درگیرشیم) که همه اینا تک تکشون هرکدوم به تنهایی میتونن علت اصلی باشن بخاطر اینهمه علت من ۶۰ درصد بیشتر خوابام دچار فلج خوابه ! امیدوارم برای شما پیش نیاد دعا کنید همدیگرو که دعا در حق دیگران و دعای دیگران در حق ما زودتر اجابت میشه تا دعا برای خودمون !

انجام فعالیت‌هایی مانند خواندن کتاب یا گوش دادن به موسیقی آرامش‌بخش قبل از خواب.

افرادی که مبتلا به گرفتگی عضلات بدن مانند گرفتگی عضله پا هستند.

برخی بیماری‌های جسمانی، مانند مشکلات تنفسی یا بیماری‌های قلبی، می‌توانند کیفیت خواب را مختل کرده و خطر بروز بختک را افزایش دهند.

اگر اعضای خانواده شما تجربه بختک داشته باشند، احتمال بروز این پدیده در شما افزایش می‌یابد.

احساس تپش قلب سریع و افزایش ضربان قلب که می‌تواند موجب افزایش اضطراب شود.

این باورها به طور خاص در جوامع سنتی و در میان قبایل بومی مشاهده می‌شود.

عوامل read more موثر در بروز بختک می‌توانند متنوع باشند و شامل عوامل جسمی، روانی و محیطی شوند. در ادامه، به توضیح کامل این عوامل می‌پردازیم:

داروهای آرام‌بخش یا ضداضطراب: در برخی موارد، پزشک ممکن است داروهای آرام‌بخش یا ضداضطراب تجویز کند تا کیفیت خواب بهبود یابد و بختک کاهش یابد.

سلام تا چهار سال پیش که دخترم هنوز مدرسه نمیرفت زیاد این حالت بهم دست میداد به نظر خودم دلیلش این بود که زیاد میخوابیدم خیلی بیکار بودم اوقات فراغتم همش تو خواب سپری میشد .تا وقتی دخترم وارد مدرسه شد دیگه فلج خواب هم از سرم پرید چون دیگه نمیتونستم زیاد بخوابم شاید روزی دوسه باردر روز فلج می شدم خیلی برام عادی شده بود.حتی یه بار تو خواب فلج که شدم هر چی تلاش کردم نتونستم بیدار شم ایام فاطمیه بود یه لحظه با خودم گفتم حضرت فاطمه رو صدا بزنم شاید کمکم کنه یه دفعه با ارامی و نا امیدی گفتم یا فاطمه همین که اینو گفتم یه نفر از در اتاق وارد شد یه مردی بود نه اینکه قیافه دیده باشم یا چیزی فقط یه حاله ای بود که متوجه مرد بودنش میشدم وقتی از در وارد شد اونم گفت یا فاطمه اومد بالای سرم دست کرد زیر بغلم مثل کسی که سرش از بالش اومده باشه پایین بلندم کرد گذاشتم بالاودراین حین با لحن غلیظ عربی گفت،( یا معز و یا مذل) یه مرتبه از خواب بیدار شدم .اون موقع تو یه شهر عرب نشین زندگی میکردیم .خودم خوب

این باور هم در فرهنگ عامه و هم در ادبیات آلمانی قدیم وجود داشته است.